بحثي پيرامون نام گذاري وزن شعر

نويسنده : هما حميدي    (كارشناس ارشد زبان وادبيات فارسي)

  چكيده

در كتاب ادبيات 1 سال چهارم انساني وزن هاي پركاربرد معرفي شده است ونمونه هايي از شعر شاعران نيز در

اين زمينه بررسي شده است .امّا روش نام گذاري اين اوزان مطرح نگرديده است . از آن جا كه در سؤالات

آزمون سراسري اين قسمت نيز مدّنظر قرار مي گيرد با توجّه به آن كه نام گذاري وزن شعر بر اساس عروض

سنّتي است در اين مقاله سعي شده است در حد ضرورت روش نام گذاري اين اوزان ونام بحرها وزحافات آن

مطرح گردد .

كليد واژه ها

وزن شعر ، زحافات ، نام بحر ها

مقدّمه

در آثار قدما هر گاه سخن از شعر مي رود با مفهوم وزن ملازمت دارد ومي توان گفت يكي از مهم ترين عناصر

كلام منظوم كه مايه ي شيفتگي خواننده مي شود وزن است .(ذوالفقاري ،1380،ص12 )

وزن به عنوان مهم ترين عامل در تأثير وحفظ شعر معرفي مي شود واكثر كتاب هاي مقدّس نيز داراي آهنگ

وموسيقي خاص اند واين موضوع به خوبي نشان مي دهد كه انسان ها در برابر موزون بودن پيام هاي در يافتي

خود چه تأثراتي دارند.(شفيعي كدكني ،1373،ص49)

بنابر اين پرداختن به وزن شعر اهمّيّت ويژه اي دارد وكساني كه با وزن شعر آشنايي دارند هنگام خواندن شعر

لذّت بيشتري نصيبشان مي شود چون وزن شعر موسيقي بيروني آن را تشكيل مي دهد .

دانش آموزان در سال چهارم رشته ي انساني باوزن شعر آشنا مي شوند . در اين بين مباحث مربوط به وزن از

جمله آشنايي با اركان شعر ،بحر ها ونام گذاري بحر ها مطرح مي گردد . امّا در چند سال اخير نام بحر ها در

پاورقي كتاب مطرح شده است وروش نام گذاري بيان نشده است واين در حالي است كه اين بخش سهمي از

سؤالات آزمون سراسري را به خود اختصاص مي دهد .با توجّه به اين موضوع كه نام گذاري بحرها بر اساس

عروض سنّتي است ولي تأكيد كتاب بر عروض علمي است به همين دليل دانش آموزان براي يادگيري نام بحرها

دچار مشكل مي شوند .

در اين مقاله سعي شده است روش نام گذاري تا حد رفع نياز مطرح گردد .

نام بحرها وزحافات آن

«فاعلاتن» بحر رمل (-U- -)

1- خبن فعلاتن مخبون (UU- -) 2-كف فاعلاتُ مكفوف (-U-U )

3- شكل فعلاتُ مشكول (UU- U) 4- حذف فاعلن محذوف (-U-)

5-خبن وحذف فعلن مخبون محذوف (UU-)

گروه 1

1- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن رمل مثمن سالم

« روزگار است اين كه گه عزّت دهد گه خوار دارد / چرخ بازيگر ازين بازيچه ها بسيار دارد »

2- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن رمل مثمن محذوف

«اي مسلمانان فغان از جور چرخ چنبري / وز نفاق تيرو قصدماه وكيد مشتري »

3- فاعلاتن فاعلاتن فاعلن رمل مسدس محذوف

«هر كسي از ظنّ خود شد يار من /از درون من نجست اسرار من »

گروه 2

1- فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن رمل مثمن مخبون

«نظر آوردم و بردم كه وجودي به تو ماند / همه اسمند و تو جسمي ، همه جسمند وتو روحي »

2- فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن رمل مثمن مخبون محذوف

«نه من خام طمع عشق تو مي ورزم وبس /كه چو من سوخته در خيل تو بسياري هست »

3-فعلاتن فعلاتن فعلن رمل مسدس مخبون محذوف

بت خود را بشكن خوار وذليل / نامور شو به فتوّت چو خليل

تك وزن شماره 2

فعلاتُ فاعلاتن فعلاتُ فاعلاتن رمل مثمن مشكول

بسم از هوا گرفتن كه پري نماند وبالي/ به كجا روم زدستت كه نمي دهي مجالي »

گروه 4و6 و9

«مفاعيلن » بحرهزج (U- - -)

1-كف مفاعيلُ مكفوف (U- -U) 2- خرب مفعولُ اخرب (- -U)

3-حذف فعولن محذوف (U- -) 4- جب فعل مجبوب (U- )

5-قبض مفاعلن مقبوض (U-U-)

گروه 6 ‍‍

1- مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن هزج مثمن سالم

«مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هر دم / جرس فرياد مي دارد كه بر بنديد محمل ها »

2- مفاعيلن مفاعيلن فعولن هزج مسدس محذوف

«الهي سينه اي ده آتش افروز / در آن سينه دلي وآن دل همه سوز »

گروه 4

1-مفعولُ مفاعيلُ مفاعيلُ فعولن هزج مثمن اخرب مكفوف محذوف (مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستف)

«تا كي به تمنّاي وصال تو يگانه / اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه »

2-مفعولُ مفاعيلُ مفاعيلُ فعل هزج مثمن اخرب مكفوف مجبوب (مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فع)

«تقدير كه بر كشتنت آزرم نداشت / بر حسن جوانيت دل نرم نداشت »

3-مفعولُ مفاعيلن //مفعولُ مفاعيلن هزج مثمن اخرب (مستفعلُ //مفعولن مستفعلُ مفعولن)

«وقتي دل سودايي مي رفت به بستان ها / بي خويشتنم كردي بوي گل وريحان ها »

گروه 9

1- مفعولُ مفاعلن مفاعيلن هزج مسدس اخرب مقبوض ( مستفعلُ فاعلاتُ مستفعلُ )

«از كرده ي خويشتن پشيمانم / جز توبه ره دگر نمي دانم »

2- مفعولُ مفاعلن فعولن هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف (مستفعلُ فاعلاتُ فع لن)

«لاف از سخن چو در توان زد / آن خشت بود كه پر توان زد »

گروه 7

«فعولن » بحر متقارب (U- -)

1-حذف فعل محذوف (U-)

1-فعولن فعولن فعولن فعولن متقارب مثمن سالم

«به سبزه درون لاله ي نو شكفته / عقيق است گويي به پيروزه اندر »

2- فعولن فعولن فعولن فعل متقارب مثمن محذوف

«مگردان سر از دين واز راستي /كه خشم خدا آورد كاستي »

«مستفعلن » بحر رجز (- -U-)

1-طي مفتعلن مطوي (– UU–) 2- خبن مفاعلن مخبون(U–U–)

تك وزن شماره ي 1

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن رجز مثمن سالم

«با من بگو تاكيستي ؟مهري بگو ،ماهي بگو / خوابي ،خيالي ،چيستي؟ اشكي بگو ،آهي بگو »

تك وزن شماره ي 5

مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن رجز مثمن مطوي مخبون

«از نظرت كجا رود ور برود تو همرهي / رفت ورها نمي كني ،آمد و ره نمي دهي »

گروه 3

مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن رجز مثمن مطوي ( شماره ي 1گروه 3)

«عشق تو بربود زمن مايه ي مايي ومني / خود نبود عشق تورا چاره زبي خويشتني »

وزن هايي كه از دو بحر متفاوت ايجاد مي شوند .

الف) بحرمضارع( مفاعيلن /فاعلاتن)

كف از مفاعيلن مفاعيلُ (مكفوف)(U– –U) حذف از فاعلاتن فاعلن(محذوف) (–U–)

خرب از مفاعيلن مفعولُ(اخرب) (– –U) كف از فاعلاتن فاعلاتُ (مكفوف) (–U–U)

گروه 5

1-مفعولُ فاعلاتُ مفاعيلُ فاعلن مضارع مثمن اخرب مكفوف محذوف (مستفعلُ مفاعلُ مستفعلن فعل )

«امروز روز شادي وامسال سال گل / نيكوست حال ما كه نكوباد حال گل»

2-مفعولُ فاعلاتُ مفاعيلن مضارع مسدس اخرب مكفوف (مستفعلن مفاعلُ مفعولن )

«اي آن كه غمگني وسزاواري / واندر نهان سرشك همي باري »

3-مفعولُ فاعلاتن//مفعولُ فاعلاتن مضارع مثمن اخرب (مستفعلن فعولن //مستفعلن فعولن )

اي باد بامدادي خوش مي روي به شادي / پيوند روح كردي پيغام دوست دادي

ب)بحر مجتث (مستفعلن / فاعلا تن )

خبن از مستفعلن مفاعلن (مخبون) (U–U–) خبن از فاعلاتن فعلاتن (مخبون) (UU- -)

خبن وحذف از فاعلاتن فعلن(مخبون محذوف) (UU-)

گروه 8

1-مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن بحر مجتث مثمن مخبون

«گرم عذاب نمايي به داغ ودرد جدايي / شكنجه صبر ندارم بريز خونم ورستي »

2-مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن بحر مجتث مثمن مخبون محذوف

«به حسن وخلق ووفا كس به يار ما نرسد / تو را دراين سخن انكار كار ما نرسد »

ج)بحر خفيف (فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن )

خبن از مستفعلن مفاعلن (مخبون ) (U–U–) خبن از فاعلاتن فعلاتن (مخبون ) (UU- -)

خبن وحذف از فاعلاتن فعلن (مخبون محذوف) (UU-)

تك وزن شماره ي3

1- فعلاتن مفاعلن فعلن خفيف مسدس مخبون محذوف

«در نگاهش شكفته روح سحر / بر لبانش ترانه ي توحيد »

د) بحرمنسرح (مستفعلن مفعولاتُ )

طي از مستفعلن مفتعلن (مطوي) (– UU–) طي از مفعولات فاعلاتُ (مطوي) (–U–U)

طي وكشف از مفعولات فاعلن (مطوي مكشوف) (–U–)

نحر از مفعولات فع(منحور ) (– )

1- مفتعلن فاعلن //مفتعلن فاعلن منسرح مثمن مطوي مكشوف (گروه 3شماره ي 3)

«كرده گلو پر زباد قمري سنجاب پوش / كبك فرو ريخته مشك به سوراخ گوش »

2-مفتعلن فاعلاتُ مفتعلن فع منسرح مثمن مطوي منحور (تك وزن شماره ي 4)

«شايد اگر آفتاب وماه نتابد / پيش دو ابروي چون هلال محمد »

و) بحرسريع (مستفعلن مستفعلن مفعولاتُ )

طي از مستفعلن مفتعلن (مطوي)( –UU–) طي وكشف از مفعولاتُ فاعلن (مطوي مكشوف) (–U–)

1-مفتعلن مفتعلن فاعلن بحر سريع مسدس مطوي مكشوف (گروه 3 شماره ي 2)

«دانه چو طفلي است در آغوش خاك / روز وشب اين طفل به نشو ونماست »

نتيجه گيري

اگرچه در كتاب ادبيات 1سال چهارم تأكيد بر ياد گيري عروض علمي است امّا به نظر مي رسد دانش آموزاني كه

مي خواهند به سؤالات بخش عروض در آزمون سراسري پاسخ دهند بايد به روش نام گذاري بحر ها آشنا باشند

كه اين امر مستلزم آن است كه با زحافات بحر ها ونام آن ها مأنوس باشند واين ميسر نيست مگر آن كه با تقطيع

به اركان به روش سنتي آشنايي داشته باشند ونام اركان را در عروض سنّتي بدانند واين مقاله مجالي را فراهم مي

كند كه اين امر براي همكاران گرامي ودانش آموزان عزيز فراهم گردد .