لغت یعنی زبان و منظور از نقد لغوی نقدی است که زبان اثر را بررسی می کند.

در متن کتاب ادبیات فارسی (1) سال چهارم دبیرستان چهار مورد از وظایف نقد لغوی بیان شده است که ذیلاً به بررسی آن ها می پردازیم:

1- بررسی اصول و قواعد یا دستور زبان در یک اثر که چهار بیت (دو بیت از فردوسی و دو بیت از مولوی) به عنوان شاهد نقل شد که در سه بیت قواعد دستور زبان رعایت نشد.

2- کاربرد کلمه و خلق تعبیرات و ترکیبات زیبا و خوش آهنگ.

ذیل این مورد هیچ شاهدی ذکر نشد. با توجه به واژه ساز بودن نظامی و خاقانی در ادب کلاسیک و شاملو و اخوان در ادب معاصر می توان نمونه های متعددی ارائه داد.

مثلاً اخوان واژه های ثقبه زار، دم به دم کاه، فرامشزار، نفسدود و ... را خلق کرده است.

با آن که شب شهر را/ دیرگاهی است با ابرها و نفسدودهایش/ تاریک و سرد و مه آلود کرده است.

یا شاملو واژه های خفتنجای، کشتیار، سختینه، سمضربه، رنجاب و ... را ساخته است:

دیریست تا من می چشم رنجاب تلخ انتظارات را

3- مسئله مترادفات:

ذیل این مورد هم هیچ مثال و شاهدی عرضه نشد. مورد زیر می تواند مثال خوبی برای مسئله مترادفات باشد:

کلمه های «دماغ، بینی و مشام» مترادفند ولی نویسنده دقیق هر یک را در جای خود به کار می گیرد:

- او سرما خورده و به همین دلیل دماغش گرفته است.

- نفس را از راه بینی به ریه ها می فرستیم.

- باد تند از ساحل بویی ناآشنا می آورد، بویی که مشام دریانوردان را می انباشت.

در خصوص مترادف صفات هم هیچ گونه مثال یا شاهدی ذکر نشد.

می توان گفت صفات «پست، فرومایه، دنی، رذل» یا «جهان افروز و عالم تاب» مترادف هستند اما هر کدام کاربرد خاصّی دارند. مثلاً می گوییم خورشید جهان افروز، آفتاب عالم تاب نه خورشید عالم تاب و آفتاب جهان افروز.

4- کاربرد ادات و دقت در آن و اشتقاق کلمات و معانی آن ها

ذیل مورد مذکور از ادات هیچ گونه تعریفی نیامد. باید بدانیم که «ادات» در این مورد یک اصطلاح منطقی است. در علم منطق لفظ را به سه بخش تقسیم می نمایند:

الف) اسم: لفظی است که به خودی خود و به تنهایی دارای معنی مستقل باشد مثل سنگ، گل

ب) کلمه: لفظی است که به خودی خود و به تنهایی معنی مستقل داشته باشد و زمان آن معنی را نیز برساند. مثل رفت، می گویم

ج) ادات: لفظی که به خودی خود و به تنهایی بر معنی مستقل دلالت نکند مثل به، از ، برای. در خصوص اشتقاق کلمات و معانی آن ها هم هیچ گونه توصیفی ارائه نشد. مراد و مقصود و مؤلّف این است که دقت داشته باشیم کلمات مشتق از یک ریشه گاه هم معنا هستند و گاه نیستند مثلاً پرسش و پرسیدن به یک معنا هستند اما گفتن و گویش دو معنای کاملاً متفاوت دارند.

نکته مهم این است که مسائلی که در خصوص نقد لغوی گفته شد مربوط به نقد ادبی گذشته است نه نقد ادبی امروز. در نقد ادبی امروز در خصوص لغت یا زبان اثر مسائل متعددی مطمح نظر قرار می گیرد که ذیلاً به چند مورد اشاره می شود.

1- امروزی بودن واژگان یا عدم آن:

واژه هایی را که شاعر در اثر خود به کار می گیرد جزو دایرۀ لغات معمول امروز هستند یا نه

بلم آرام چون قویی سبکبال             به نرمی برسر کارون همی رفت (فریدون توللّی)

روزی که در جام شفق مل کرد خورشید 

                                       بر خشک چوب نیزه ها گل کرد خورشید (علی معلّم)

همی رفت و مل واژه های امروزی نیستند.

2- شکسته یا مخفف بودن واژگان

از نظرت کجا رود ور برود تو همرهی 

                                     رفت و رها نمی کنی آمده وره نمی دهی (سعدی)

ور مخفف و اگر

در شعر معاصر به کار بردن واژه های شکسته یا مخفف بخصوص در غزل امر پسندیده ای نیست.

3- مشدّد کردن کلمات

در مقابل مخفف و کوتاه کردن کلمات قرار دارد و بدین معنی است که کلمه ای را که اصالتاً فاقد تشدید است برای پر کردن وزن مشدّد گردانیم. این امر در متون کهن به چشم می آید و در شعر معاصر به هیچ روی پسندیده نیست.

پشّه کی داند که این باغ از کی است       کو بهاران زاد و مرگش دردی است (مولوی)

جان و تن تو دو گوهر آمد                   یکّی زبرین، دگر فرودین            (اسدی)

4- دستورمندی یا نادستورمندی

منظور از دستورمندی این است که هر رکن دستوری در جای خود به کار رفته باشد و نادستورمندی عکس آن است به دستورمندی سلامت نحو هم گفته اند و سلامت نحو را یکی از وجوه اهمیت شعر حافظ دانسته اند.

فاش می گویم و از گفته خود دلشادم            بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

در غزل معاصر گرایش به دستورمندی بسیار زیاد است:

البتّه موارد نادستورمندی مثل حذف نهاد یا مسند الیه، تاخیر نهاد، حذف گزاره یا مسند، تقدیم مفعول، حذف مفعول، و ... باید با توجه به  معیارهای علم معانی تبیین شود.

5- آرکائیسم: به کار بردن واژه های قدیمی و مهجور به شرطی که فایدۀ بلاغی داشته باشد.

تصویری باژگونه در آبگینه، بی قرار (شاملو)

باژگونه¬ وارونه                آبگینه¬ آیینه

6- پوپولیسم (مردم گرایی): به کار بردن واژه ها یا ترکیبات یا عبارات محاوره ای یا عامیانه در شعر.

بعد از آن هی یال و رویش را نوازش کرد، هی بویید، هی بوسید (اخوان)

هی ¬ واژه ای محاوره ای در معنی بسیار زیاد.

اهل کاشانم/ روزگارم، بد نیست

کل مصرع دوم یک جمله محاوره ای است.

7- به کارگیری واژه ها و ترکیبات محلّی :

در شعر بسیاری از شاعران به اقتضای محّل نشو و نما واژه های محّلی به چشم می خورد. در شعر نیما از واژه های مازندرانی مثل داروگ، لم، پلم و ... یاد شده است.

8- حذف: بخشی از سخن به قرینه لفظی، معنوی، عهد ذهنی، حضوری و ... حذف شود.

گفتی/ زنگیان/ غم غربت را در کاسۀ مرجانی آن گریسته اند و من اندوه ایشان را و تو اندوه مرا (شاملو)

من اندوه ایشان را (گریستم) و تو اندوه مرا (گریستی)

اندوه را ببینی/ با سایه درازش/ که پا همپای غروب/ لغزان / لغزان/ به خانه درآید/ و کنار تو/ در پس پنجره بنشیند. او به دست سپید بیمارگونه/ دست پیر تو را / و غروب/ بال سیاهش را (شاملو)

دست پیر تو را (می گیرد)، بال سیاهش را (می گسترد)

9- ایجاز: معانی زیاد را در قالب کلمات اندک آوردن. در علم معانی ایجاز را به دو بخش تقسیم می نمایند. ایجاز قصر، ایجاز حذف

منظور از ایجاز قصر آن است که سخن یا کلام ذاتاً کوتاه و فشرده باشد.

هر چه زود برآید، دیر نپاید (سعدی)

ایجاز حذف آن است که بخشی از کلام حذف شده باشد. مثلاً در بیت زیر بخشی از جمله شرط حذف شده است.

بگفتا گر خرامی در سرایش (چه می کنی؟) بگفت اندازم این سر زیر پایش (نظامی)

در نقد شعر معاصر آن جا که از ایجاز سخن می رود بیشتر ایجاز قصر مدنظر است.

دکتر تقی پور نامداریان در کتاب «سفر درمه» این شعر شاملو را به عنوان نمونه ایجاز ذکر کردند.

شب/ با گلوی خونین/ خوانده است/ دیرگاه

دریا/ نشسته سرد/ یک شانه/ در سیاهی جنگل/ به سوی نور/ فریاد می کشد.

10- تکرار: به معنی بازآورد واژه یا ترکیب که در غزل معاصر چندان مطلوب نیست مگر این که فایده بلاغی داشته باشد اما در شعر شاملویی فراوان به چشم می آید و یکی از راههایی است که شاملو آن را در پیش گرفت تا جای خالی وزن عروضی را در اشعار خود پر نماید:

سال بد/ سال باد/ سال شک/ سال اشک/ سالی که غرور گدایی می کرد.