خلاصه ای از ویس و رامین
اين منظومه كه از حيث اخلاقي و ادبي در باب آن اختلاف نظرات بسياري وجود دارد. در مورد عشق غيراخلاقي زني است كه به شوهر خود خيانت مي كند و با برادر شوهر پيوند مهر و علاقه مي بندد و دايه اي جادوگر در اين ميان هر دو را ياري مي دهد و دو دلداده بر شوهر زن مي شورند و گنج او را مي ربايند و در پي جنگ با او هستند در اين داستان گردونه عشق پر از درد و رنج است. پيرمرد كه شوهر زن باشد پيش از كشته شدن بوسيله ي رامين با حمله ي گرازي كشته مي شود.
عشقي كه رامين را وادار به خيانت به برادر خود « شاه موبد» مي نمايد و شاه موبد با مبارزه قصد دفاع از نام و آبرو را دارد اين داستان قبل از آن كه يك عشق نامه باشد زندگي نامه خصوصي يك شاه شرقي است كه پر از توطئه و خيانت اطرافيان است.
« شهرو » مادر « ويس » كه بانوي « قارن » پادشاه همدان است در مجلسي هنگام جشن نوروزي توسط « شاه موبد » موبد « منيكان » خواستگاري مي شود شهرو كه متاهل است قولي مي دهد كه اگر دختري از او متولد شد او را به ازدواج شاه موبد در آورد.
و اين عروس به دنيا نيامده با تفاوت سني فاحشي با داماد روبروست وقتي ويس دنيا مي آيد طبق رسم خويدوده ( ازدواج با محارم ) به عقد برادر خود « ويرو » در مي آيد. آوازه ي زيبايي ويس به گوش شاه موبد مي رسد و قول شهرو را موبد به او يادآور مي کند و به همين دليل مادر مجبورست به وعده عمل كند اما جواب رد ويس در اين باره باعث لشكركشي موبد به همدان و كشته شدن قارن پدر ويس است و پدر كشتگي هم مزيد بر علت مي گردد و شهرو كه متعهد و مجبورست به شاه موبد فرصت مي دهد كه شبانه ويس را با موكب پنهاني خود به همراه ببرد و « رامين » برادر موبد كه در اين موكب جوان و سرلشكرست ويس را مي بيند و به همسر برادر مي بازد و عشق و رقابت نابرابر با برادر شكل مي گيرد. داستان از اين جا شروع مي شود و دايه ي جادوگر ويس بين او و رامين انگيزهي عشق و وداد را بيشتر مي نمايد پس از مدتي ميان اين دو جوان افشا مي شود و شاه رامين را به موقان و ويس را به سرزمين پدر نزد برادرش مي فرستد اما دوباره هر دو به وسوسه گناه مي افتند چندي بعد موبد از ويس مي خواهد كه بي گناهي خود را با عبور از آتش نشان دهد اما ويس سرباز مي زند و با دايه به ري مي گريزند. نصيحت ديگران مدتي رامين را از اين عشق گناه آلود دور مي كند و او مجبور به ازدواج مي شود. اما عشق ويس دوباره او را دعوت به عشق گناه آلود دور مي كند و او مجبور به ازدواج مي شود اما عشق ويس دوباره او را دعوت به عشق گناه آلود مي نمايد و رفت و آمد دايه و فرستادن نامههاي بي مهري كه رامين سعي ميكند در آن نامهها اينگونه خود را نمايش دهد يكي از پاسخ نامه ها از سوي ويس در كتاب درسي در اين باره نوشته مي شود اما دوباره عشق، آنان را وادار به فرار مي كند و آن دو در كاخ موبد همديگر را مي بينند رامين كه در اين زمان ازدواج كرده است با پشيماني به نزد ويس مي رود و معذرت خواهي مي كند ويس مي پذيرد تا اين كه تصميم مي گيرند كار را تمام كنند گنج موبد را بر مي دارند به گرگان فرار مي كنند و موبد آنان را تعقيب مي كند اما پيش از كشته شدن به دست رامين، گرازي وحشي او را از پا در مي آورد رامين جانشين برادر مي شود و با ويس ازدواج مي كند و در سن 83 سالگي، سه سال پس از مرگ ويس عزلت مي گزيند تا از دنيا برود تأثير اين داستان را در داستان عطار، نظامي، مولانا و خواجه و سلمان ساوجي مي بينم آن چه اين داستان عاشقانه را خانه نشين كرده نكات و مسائل غيراخلاقي و گناه آلود است.