كنايه

كنايه در لغت به معناي پوشيده سخن گفتن است و در اصطلاح سخني است كه داراي دو معني دور و نزديك است . كه معني نزديك آن مورد نظر نيست اما گوينده جمله را چنان تركيب مي كند و به كار مي برد كه ذهن شنونده از معني نزديك به معني دور منتقل مي شود. در كنايه الفاظ همه حقيقي اند اما مقصود گوينده معناي حقيقي و ظاهري آن نيست. كنايه معمولا در يك جمله يا يك تركيب به كار مي رود .

مثال 1 : هنوز از دهن بوي شير آيدش. كنايه از اين كه هنوز بچه است و بارز ترين نشانه ي بچگي همان شير خوردن است .

مثال 2 : كه رهام را جام باده است جفت.  كنايه از اين كه رهام عياش و خوشگذران است و مرد جنگ نيست.

مثال 3: ببايد زدن سنگ را بر سبوي. سنگ را بر سبو زدن كنايه از آزمايش و امتحان كردن است.

 عباراتي نظير : دست و پا كردن ، روي كسي را به زمين انداختن ، شكم را صابون زدن ، بند از بند گشودن ، زبان در كشيدن ، عنان گران كردن ، دهان دوختن ، پاي در دامن آوردن ، سر زخاك بر آوردن ، دست ندادن ، دست به سياه و سفيد نزدن ، دست روي دست گذاشتن و ...همه كنايه هستند.