موازنه
موازنه : موازنه" یعنی از اول تا آخر مطلب (نظم یا نثر) کلماتی را بیاورند که هر کدام با قرینه ی خود در "وزن" یکی باشند و در حرف "رَوی" (حروف هم وزن آخر دو کلمه)، متفاوت باشند.نمونه ای از موازنه در نثر:
فلان را کرم بی شمار است و هنر بی حساب، دارای عزمی است متین و طبعی کریم.
نمونه ای از موازنه در شعرمانند:
دل به امید روی او همدم جان نمی شود جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند
در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبم
در بعضی از موارد ممکن است دو بیت متوالی را قرینه یکدیگر قرار داده و صنعت "موازنه" را استفاده کنند.مانند:
آنکه مال خزاین گیتی ----- نیست با جود دست او بسیار
و آنکه کشف سرایر گردون ----- نیست در پیش طبع او دشوار
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 16:57 توسط میناحسن زاده
|
لورن آيزلي ، نويسنده، هر وقت كه مي خواست الهام بگيرد براي نوشتن مي رفت لب اقيانوسي كه نزديك خانه اش بود وشروع مي كرد به قدم زدن يك روز هنگام قدم زدن ، نگاهش افتاد به پايين ساحل وجواني را ديد كه رفتار عجيبي داشت .كنجكاو شد . رفت سراغ آن جوان و از نزديك ديد كه او مرتّب خم مي شود روي ساحل ،يك ستاره ي دريايي برمي دارد، مي دود به سمت اقيانوس وستاره ي دريايي را پرتاب مي كند توي آب .از او پرسيد: « چرا اين كار را مي كني ؟»