دلدار
موجم امـا ساحل از من خسته نیست بــاغِ آغوشش بــه رویــم بسته نیست گــر چـه مــن آرامشم در دستِ اوست او ولی چون من به من وابسته نیست 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🦋
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۹ ساعت 22:50 توسط میناحسن زاده
|
لورن آيزلي ، نويسنده، هر وقت كه مي خواست الهام بگيرد براي نوشتن مي رفت لب اقيانوسي كه نزديك خانه اش بود وشروع مي كرد به قدم زدن يك روز هنگام قدم زدن ، نگاهش افتاد به پايين ساحل وجواني را ديد كه رفتار عجيبي داشت .كنجكاو شد . رفت سراغ آن جوان و از نزديك ديد كه او مرتّب خم مي شود روي ساحل ،يك ستاره ي دريايي برمي دارد، مي دود به سمت اقيانوس وستاره ي دريايي را پرتاب مي كند توي آب .از او پرسيد: « چرا اين كار را مي كني ؟»